سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قاضی عادل

باسمه تعالی

چند نظر در مورد فعالیت اجتماعی زنان؛


مقام معظم رهبری:

((فرض کنید که اگر زن، یکی از مقامات عالیه حکومتی را احراز کرد یک مقام خیلی مهمی که مراجعین فراوان مرد دارد؛ هیچ اشکالی ندارد.این هیچ مانع از حضور زن نیست زن می تواند در این مقام از هزاران مرد و مراجع پذیرایی حکیمانه بکند و خواسته ی مشروع و به حقشان را که از آن مقام توقع است برآورده کند و همه را برگرداند. هیچ مانعی نیست و هیچ محدودیتی نیست.))


می توان نتیجه گرفت که حضور زن در مناصب عالی هیچ منع فقهی ندارد. اما این همه ی ماجرا نیست بلکه مهمترین نگاه ها مربوط می شود به حالت ایده آل نقش زن.بخوانید؛


مقام معظم رهبری:
((ما معتقدیم زن، در نگاه نخستین  بزرگ ترین و اولین مسئولیت اداره کانون گرم خانواده را که ما آن را پایه تشکل اجتماعی خودمان می دانیم برعهده دارد که این به عهده ی مرد نیست و از مرد اصلا بر نمی آید.))


البته ناگفته نماند حضور ایده آل اجتماعی زن نوع دیگری تفسیر می شود و آن برمی گردد به نقش غیرمستقیم زن؛


مقام معظم رهبری:
((اگر محیط خانواده به برکت وجود زن محیط سالمی باشد جامعه به طور کامل اطلاح خواهد شد .))


نهایتا اینکه بنا به گفته شهید مطهری:
((در اینجا لازم است به نکته ای توجه شود و آن اینکه در برخی از احادیث چنین می خوانیم که برای زن از همه چیز بهتر این است که مرد بیگانه ای را نبیند و مرد بیگانه ای هم او را نبیند و زن خوب است که همواره در خانه بماند. باید توجه نمود که این احادیث ارزش اخلاقی دارد نه ارزش فقهی. فقها این احادیث را هرگز برای فتوای فقهی استفاده نکرده اند بلکه گفته اند که این جملات بیانگر ارشاد به حقیقتی روحی و روانی در روابط دو جنس است. یعنی به علت اینکه رابطه زن و مرد اجنبی بسیار خطرناک می باشد اسلام به صورت یک امر اخلاقی توصیه می کند که تا حد ممکن اجتماع مدنی غیر مختلط باشد و از هر وسیله محرک شهوات بویژه نگاه های مسموم باید جلوگیری نمود.))



  • کلمات کلیدی : وزارت، زنان، اسلام، رهبری، مطهری
  • نوشته شده در  سه شنبه 88/6/10ساعت  5:20 عصر  توسط مصطفی رازقندی 
      نظرات دیگران()

    باسمه تعالی 

    سرزمین فلسطین زمین های حاصل خیزی داشت. مالکان بسیاری از این زمین ها مقیم خود فلسطین نبودند. پس از صدور حکم قیمومیت اولین کاری که یهودیان کردند تأسیس صندوق ملی یهود بود. وظیفه اصلی این صندوق خریداری زمین هایی بود که مالکان آنها مقیم فلسطین نیستند.

    پس از مدتی که زمین های بسیاری توسط یهودیان خریداری شد اعراب فلسطین متوجه شدند که این خریدها با برنامه است لذا بین خود متعهد شدند که دیگر هیچ کس حق فروش زمین به یهودیان را ندارد. خود این تعهد تنش زا بود زیرا بسیاری از مالکان به پول زمین نیاز داشتند. بدین ترتیب فلسطینی که هنوز حکومت ندارد اولین اختلافات جدی داخلی را تجربه می کرد.

    خرید زمین تا جنگ جهانی دوم ادامه داشت. در جنگ جهانی دوم که نازی ها عرصه را برای زندگی یهودیان در اروپا تنگ کرده بودند، یهودیان مجبور شدند به فلسطین مهاجرت کنند. پس از مهاجرت به فلسطین و سکونت در زمینهای خریداری شده، اقدام به غصب باقی زمینها کردند.

    این ماجرا تا سال 1947 ادامه داشت تا جایی که شبهه نظامیان اسرائیلی با نیروهای رسمی انگلیسی درگیر شدند. در این سال دولت انگلیس اعلام می کند که دیگر حکم قیمومیت را نمیتواند اجرا کند لذا موضوع را به سازمان ملل ارجاع می دهد.

    در سازمان ملل دو نظر وجود داشت: یک نظر این بود که باید در فلسطین یک دولت فدرال ایجاد شود و یهودیان با اعراب تحت حکومت این دولت قرار بگیرند.(نظر اقلیت)

    نظر  دیگر این بود که سرزمین فلسطین  و اسرائیل از یکدیگر جدا شوند.(نظر اکثریت)

    در سال 1948 قطعنامه 181 به تصویب مجمع عمومی می رسد و سرزمین فلسطین به دو بخش تقسیم می شود.در این سال 70% کل جمعیت ساکن در منطقه اعرابند(فلسطینی) و 30% صهیونیست ها هستند در حالی که به لحاظ تصرف سرزمینی صهیونیست ها تنها 10% کل مساحت را در اختیار داشتند. ولی در قطعنامه سازمان ملل 45% در اختیار اعراب قرار گرفت و 55% به یهودیان تعلق گرفت و قرار شد هر کدام در سرزمین متعلق به خود حکومت تشکیل دهند. فلسطینان در اعتراض به قطعنامه ی سازمان در سرزمینی که در اختیارشان بود (45%) دولتی تشکیل نمی دهند.

    فلسطینیان که از سازمان ملل ناامید شده بودند تصمیم گرفتند با اسرائیل مبارزه کنند. از طرفی چون فلسطین قطع نامه  181 را قبول نکرد اسرائیل هم به نقض آن پرداخت و شروع به اشغال گری نظامی کرد تا جایی که زمین های تحت تصرف اسرائیل طی گذشت یک سال از صدور قطعنامه به حدود 80% رسید.

    با مشاهده ی این وضعیت دولت مصر نوار غزه را اشغال می کند و دولت اردن هم کرانه ی باختری رود اردن را به تصرف خود درمی آورد. این کار سبب می شود بین اسرائیل و اعراب خط سبزی کشیده شود و قطع نامه ی صلحی امضا شود.

    این صلح تا سال 1967 ادامه داشت تا این که در این سال جنگ 6 روزه ی اعراب و اسرائیل اتفاق افتاد. در این جنگ اسرائیل بلندی های جولان، صحرای سینا و نیز 20% باقیمانده از خاک فلسطین را به اشغال خود در می آورد.

    در سال 1967 قطع نامه ی 242 صادر می شود. در این قطع نامه اسرائیل محکوم می شود اما فقط اسرائیل را به خروج از سرزمین های اشغال شده در جنگ اخیر ملزم می کند. و به این صورت باقی اشغال گری های اسرائیل مورد تایید قرار می گیرد.به عبارت دیگر تنها همین 20% اخیر متعلق به فلسطین است (این آخرین مرز بین فلسطین و اسرائیل است که مورد قبول سازمان ملل قرار دارد). تمام مذاکرات کنونی نیز حول همین 20% است. البته حدود 7% این قسمت توسط شهرک های صهیونیست نشین اشغال شده است.

    در حال حاضر به لحاظ حقوقی (البته حقوق بین الملل) فلسطین سرزمین اشغال شده محسوب می شود (مانند عراق) و حاکمیت سرزمین اشغالی هیچ گاه به اشغال گر منتقل نمی شود. به همین خاطر اسرائیل می خواهد از طرفی کشور فلسطین تشکیل شود و از طرف دیگر می خواهد تکلیف شهرک ها هم مشخص شود.

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    پی نوشت: مطالب بالا صرفا از نظر حقوق بین الملل تحلیل شده است.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  شنبه 88/1/29ساعت  6:59 عصر  توسط مصطفی رازقندی 
      نظرات دیگران()

    با یادش

     پس از مدتها تصمیم گرفتم مطالب وبلاگ را بروز کنم. تبرکا با نوشته ای در مورد آغاز ولایت امام زمان آغاز می کنم.


    روشن شد از این عید جهان تاریک   یارب بنما ظهور مهدی نزدیک


    امام حسن عسکری علیه السلام حلقه ی اتصال امامت و ولایت است. این امام مظلوم* دو وظیفه ی عمده بر عهده داشت: اول اینک ولادت امام زمان علیه السلام را مخفی نگاه دارد و امام عصر را در علن حاضر نسازد. وظیفه دوم و موازی با مخفی کردن ولادت امام معرفی ایشان به عنوان آخرین امام شیعه و منجی آخر الزمان است.


    در واقع دو نقش کاملا متعارض. یکی پنهان نمودن تولد و دیگری اظهار نمودن سلسله ی امامت. انجام این دو کار زیرکی اعجاب انگیزی نیاز داشت که این زیرکی جز در وجود مبارک معصوم قابل تصور نیست.
    نقطه ی اوج این سیاست ولایی معرفی جعفر کذاب به عنوان جانشین بود که امام در وصیت نامه ی خود جعفر را جانشین خود معرفی کردند تا اذهان بدخواهان را از تعقیب امام دوازدهم منحرف کنند.


    نکته دیگر اینکه آغاز امامت حضرت صاحب عجل الله تعالی فرجه الشریف بقدری برای شیعه سرنوشت ساز است که در زبان احادیث از آن به غدیر ثانی تعبیر می شود.


    لب باز نمود بلبل و گل خندید
    ایام عزا رفت کنون آمد عید
    بنهاد به سر تاج ولایت مهدی
    تا کور شود هر آنکه نتواند دید

    صلوات هدیه نثار روح این دو امام

    و نیز دعای خیر برای حقیر فراموش نشود.http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/340.gif

    ـــــــــــــــــــــــ
    *در بیان مظلومیت امام یازدهم همین بس که شام غریبان شهادت ایشان همراه با شادی و سرور شیعانشان است.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  دوشنبه 87/12/19ساعت  8:15 عصر  توسط مصطفی رازقندی 
      نظرات دیگران()

    باسمه تعالی

    در سال 1919 بعد از جنگ جهانی اول کشورهای پیروز (متفقین) تصمیم گرفتند سازمانی تاسیس کنند که بوسیله ی این سازمان از بروز جنگ جهانی دوم پیشگیری شود. سرانجام این کشورها با همکاری یکدیگر توانستند سازمان جامعه ی ملل را که اولین سازمان سیاسی بعد از جنگ جهانی اول بود را تاسیس کنند. هدف اصلی این سازمان جلوگیری از توسل به زور بود.

    سازمان جامعه ی ملل به منظور اداره ی سرزمینهای جداشده از امپراتوری عثمانی و سرزمینهای مستعمره ی آلمان، نظامی را تاسیس کرد به نام نظام نمایندگی . استدلال کشورهای موسس سازمان جامعه ی ملل که منجر به تاسیس نظام نمایندگی شد این بود که: وظیفه ی مقدس تمدن ایجاب می کند کشورهای قدرتمند در اداره ی این سرزمینهای بدون حاکمیت ایفای نقش کنند. این استدلال در میثاق نامه ی جامعه ی ملل ذکر شد.

    بر اساس نظام نمایندگی کشورهای فاقد  حاکمیت به سه دسته تقسیم می شوند:

    دسته ی اول: جزایر بدون سکنه و یا با سکنه ولی بدون نظام حکومتی

    دسته ی دوم: سرزمینهای مستعمره ی آلمان و سایر مستعمرات

    دسته ی سوم: سرزمینهای جدا شده از امپراتوری عثمانی

    نحوه ی اداره این کشورها:

    دسته ی اول: اداره ی این کشورها به کشورهای قدرتمند واگذار شد و از همان ابتدا هم قرار نبود اینها مستقل شوند. در واقع این کشورها ضمیمه ی کشورهای قدرتمند شدند.

    دسته ی دوم: این کشورها هم توانایی مستقل شدن نداشتند و نیاز بود کشورهای قوی قیم آنها شوند تا هم این کشورها را اداره کنند و هم به آنها کمک کنند تا مستقل شوند. ولی در واقع کشورهای دسته ی دوم تبدیل به مستعمرات کشورهای قدرتمند شدند. این حالت تا دهه ی 60 ادامه داشت دهه ی 60 دهه ی استعمار ستیزی بود و بسیاری از این کشورها در این دهه به استقلال دست یافتند برخی مسالمت آمیز مثل بلژیک و برخی هم از طرق نبردهای خونین مثل الجزایر.

    دسته ی سوم: فرق عمده ی کشورهای این دسته با دو دسته ی دیگر این بود که کشورها ی دسته ی سوم مستعمره نبودند لذا قرار شد کشورهای قدرتمند سرپرست این کشورها شوند و فقط حق ارائه ی مشاوره و کمک داشتند تا این کشورها بتوانند حاکمیت تشکیل دهند. به عبارت دیگر کشورهای قدرتمن حق اداره ی این کشورها را نداشتند. فلسطین هم جزء همین دسته بود .

    حق انتخاب کشور سرپرست با کشورهای دسته ی سوم بود لذا فلسطین آمریکا را به عنوان سرپرست خود انتخاب کرد ولی با تلاشهای صهیونیستهای انگلیس و نیز استناد به اعلامیه ی بالفور، انگلیس سرپرست فلسطین شد.

    اعلامیه ی بالفور در سال 1917  پس از پایان کنفرانس بین المللی صهیونیزم توسط هارتطل که یک صهیونیست افراطی بود صادر شد. در این اعلامیه آورده شده بود که: دولت انگلیس تشکیل وطن ملی یهود در فلسطین را با نظر مثبت می نگرد. در واقع نطفه ی ایجاد اسرائیل در همین اعلامیه تشکیل شد. سر انجام در حکم قیمومت فلسطین دولت انگلیس به عنوان سرپرست تعیین شد که این سرپرست دو وظیفه ی متناقض داشت. یکی به استقلال رساندن فلسطین و دیگری ایجاد وطن ملی یهود در فلسطین. البته دولت انگلیس در پاسخ به این تناقض اعلام کرد که: وطن ملی کشور نیست تا دو کشور در یک جا باشند بلکه وطن ملی جایی است در گوشه ای از فلسطین که یهودیان در آن زندگی می کنند و دولت انگلیس هم ملزم به ایجاد این وطن است.



  • کلمات کلیدی : حقوقی
  • نوشته شده در  دوشنبه 87/12/19ساعت  8:14 عصر  توسط مصطفی رازقندی 
      نظرات دیگران()

    باسمه تعالی

     دو نکته در مورد دولت نهم

    یک: زمانیکه دولت نهم روی کار آمد پشتوانه ی فکری این دولت _ که تجلی آن در شعارهایش بود _ سبب شد تا جو منفی آزار دهنده و غیر انقلابی فعال، شعله هایش فروکش کند. غنای مبنایی این شعارها بقدری بود که صرف مطرح شدن آنها فضای سنگینی را در گفتمان سیاسی رایج ایجاد کرد بنحوی که بسیاری از فریادهای بدون مبنا که در دول قبلی ایجاد شده بود توان مقابله ی نظری با این گفتمان را نیافت و منزوی شد. مسلما این واقعیت غیر قابل تردید قلب بسیاری از دوستداران انقلاب را که در زمان دولت اصلاحات استخوان در گلو داشتند و مجبور بودند مقابل ضد ارزشهای رایج شده توسط دولت سکوت کنند را دلشاد کرد. رأس این دلشاد شدگان رهبر دلسوز انقلاب است که بارها این سرخوشی را به انحاء مختلف بیان داشته اند.

    دوم: ولی در مقابل این فضای سلبی، ایجابی صورت نگرفت. به عبارت دیگر منزوی شدن تفکرات سست و بی بنیان یک واقعیت ارزشمند است ولی در مقابل این می بایست فضای مبتنی بر ارزشهای اصیل انقلاب هم رشد می کرد در حالیکه پس از روی کار آمدن دولت نهم تفکرات ناب اسلامی که همواره از سوی مدعیان آن بدون هیچ گونه محافظه کاری اعلام و دفاع می شد، در سطح همان گفتمان سطحی باقی ماند و بدنه ی فرهنگی دولت و به تبع مخاطبان آنرا فعال نکرد.

    به عبارت ساده تر قشر مذهبی و اصولگرای جامعه _ از دانشجو و دانش آموز و استاد دانشگاه گرفته تا کارمند و رئیس و مدیر کل _ دچار نوعی رخوت و بی خیالی شد. رخوتی که علت عمده ی آن احساس امنیت و خاطر جمعی نسبت به دولت بود.نمود این ادعا را در موارد بسیاری می توان دید. از نحوه ی واکنشها نسبت به آزادی حضور زنان در ورزشگاه ها گرفته تا نوع واکنش نسبت به دوستی با مردم اسرائیل.

    پیشنهاد: با توجه به خطر قریب الوقوع پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات آتی ، بنظر یکی از منطقی ترین راه ها به منظور اثبات حقانیت و سلامت دولت نهم ، قوی شدن جنبش ها و تفکرات اصیل انقلابی باشد. باشد که اگر تأییدی هست از طرف همین طیف اصولگرا باشد و اگر هم نقدی است توسط همین خودی های آرمان گرای انقلابی صورت گیرد.



  • کلمات کلیدی : تاملات
  • نوشته شده در  دوشنبه 87/12/19ساعت  8:13 عصر  توسط مصطفی رازقندی 
      نظرات دیگران()

       1   2      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    چند نظر در مورد فعالیت اجتماعی زنان؛
    تحلیل حقوقی حاکمیت سرزمین فلسطین (قسمت دو از دو )
    غدیر ثانی
    تحلیل حقوقی حاکمیت سرزمین فلسطین (قسمت یک از دو )
    دو نکته در مورد دولت نهم
    نگاهی به نامه نگاری دو سخنگو
    گلی به گوشه ی جمال دادستان
    دو نکته در مورد لایحه ی حمایت از خانواده
    شرکت کوکاکولا
    تناقضات